وبلاگی(سایتی) پر از مطالب بزرگترین وبلاگ تفریحی و سرگرمی ایران و جهان
| ||
از کنترل ذهن چه می دانیم؟ آیا همان شستشوی مغزی است؟ رسانه ها در میان چه نقشی را برعهده دارند. استاندارد سازی اندیشه بشری از سوی چه کسانی دنبال می شود؟
رسانه جمعی قویترین ابزار مورد استفاده طبقه حاکم برای کنترل تودهها است. رسانه جمعی به عقاید و ایستارها شکل بخشیده، آنها را قالبریزی نموده و آنچه را که رایج و قابل پذیرش است تعریف میکند. در این گزارش کارکردهای رسانه جمعی از منظر تئوریهای متفکرین عمده این حوزه، ساختار قدرت و تکنیکهای مورد استفاده آن مورد بررسی قرار میگیرد تا نقش حقیقی رسانه جمعی در جامعه تبیین گردد. بقیش در ادامه مطلب رسانهها هم اینک وظیفه کنترل اذهان را بر عهده گرفتهاند بخش اعظم گزارش حاضر به بررسی نمادگرایی نهفته در اشیاء فرهنگ عامهپسند اختصاص یافته است. با توجه بدین گزارش سؤالات زیادی در مورد هدف این نمادها و نیات کسانی که آنها را در فرهنگ عامه جای میدهند، پدید میآید. اما نمیتوان بدون اشاره به خیل انبوهی از واقعیات و مفاهیم دیگر، پاسخ شایستهای بدین سؤالات داد.
در برنامههای تصویری و رسانهای امروز میتوان رد پای کنترل اذهان تودهها را شناسایی کرد
رسانه جمعی شکلی از رسانه است که به منظور دسترسی به حداکثر تعداد مخاطبین ممکن طراحی شده است. رسانه جمعی شامل تلویزیون، فیلمها، رادیو، روزنامه، مجلات، کتابها، آثار ضبط شده، بازیهای ویدئویی و اینترنت است. طی قرن گذشته، مطالعات بسیاری انجام گرفته تا تأثیرات رسانه جمعی بر روی مردم سنجده شود و بدین ترتیب بهترین تکنیکها و فنون برای تأثیرگذاری بیشتر کشف گردند. از این مطالعات علم ارتباطات پدید آمد که در بازاریابی، روابط عمومی و عرصه سیاسی مورد استفاده قرار می گیرد. ارتباطات جمعی یک ابزار ضروری برای حفظ کارآمدی یک دموکراسی بزرگ و همچنین ابزاری ضروری برای یک دیکتاتوری است. این مسأله بستگی به نوع استفاده از آن دارد. آدولس هاکسلی (Aldous Huxley) در پیشگفتار کتاب جهان شگفت انگیز نو (1958) تصویری نسبتا ترسناک و تاریک از جامعه ترسیم مینماید. وی معتقد است که جامعه توسط یک "نیروی غیرشخصی"، یک طبقه حاکم، کنترل میشود که با استفاده از روشهای متعددی مردم را کنترل میکند. "نیروهای غیرشخصی که ما تقریبا هیچ کنترلی بر روی آنها نداریم همه ما را در مسیر کابوس جهان نوین شجاع به جلو میرانند؛ و این هدایت غیرشخصی به طور آگاهانه از جانب نمایندگان سازمانهای تجاری سیاسی تسریع میگردند. این نمایندگان تعدادی تکنیکها و فنونهای جدید را ابداع کردهاند تا افکار و احساسات تودهها را به نفع یک گروه اقلیت دستکاری نمایند." - آدولس هاکسلی، پیشگفتار جهان شگفت انگیز نو چشمانداز تاریک وی نه یک فرضیه ساده یا هذیانگویی پارانویایی بلکه یک واقعیت مستند است که در مهمترین آثار جهان در عرصه رسانه جمعی ارائه گشته است. برخی از این تحقیقات عبارتند از:
متفکران نخبه والتر لیپمن
والتر لیپمان، نظریه پرداز حکومت نخبگان آگاه بر گله سرگردان
والتر لیپمان (Walter Lippmann)، متفکر و نویسنده آمریکایی که دو بار برنده جایزه ادبی پولیتزر گشته، یکی از اولین آثار مرتبط با کاربردها رسانه جمعی را در آمریکا به رشته تحریر درآورده است. وی در کتابی با عنوان افکار عمومی (1922) تودهها را به یک "حیوان بزرگ" و یک "گله سردرگم" تشبیه نمود که باید توسط طبقه حاکم هدایت گردند. وی نخبگان حاکم را چنین توصیف نمود: "یک طبقه متخصص که دارای منافعی فراتر از یک محدوده خاص هستند." این طبقه متشکل از کارشناسان، متخصصین و بوروکراتها است.
بنابراین، رسانههای جمعی و تبلیغات ابزاری هستند که باید از جانب نخبگان برای حکومت بر عامه، بدون به کار بردن اجبار فیزیکی، به کار روند. یکی از مفاهیم مهم مورد استفاده لیپمان عبارت از "تولید رضایت" است که به طور خلاصه یعنی مدیریت و کنترل افکار عمومی به نحوی که پذیرای برنامههای نخبگان باشد. لیپمان بر این اعتقاد است که توده مردم صلاحیت لازم برای استدلال و اتخاذ تصمیمات در مورد مسائل مهم را ندارد. بنابراین نخبگان باید در راستای "منافع خودشان" تصمیم گرفته و سپس این تصمیمات را به تودهها بفروشند. " هیچ کس منکر این امر نیست که تولید رضایت قادر به انجام پالایشهایی بزرگ است. فرآیندی که طی آن افکار عمومی ایجا میشود یقینا پیچیدهتر از آنچه است که در این صفحات نوشته شده، و فرصت کنترل و دستکاری آن برای هرکسی که این فرآیند را میفهمد به صورت گستردهای فراهم است.... بر اثر تحقیقات روانشناختی و ابزار مدرن ارتباطات، فرآیند تمرین دموکراسی سختیها را پشت سر گذارده است. انقلابی در حال وقوع است، انقلابی که به غایت مهمتر از هر نوع تغییر در قدرت اقتصادی است.... تحت تأثیر تبلیغات، البته نه لزوما در معنای منفی کلمه، ثابتهای قدیمی تفکر ما تبدیل به متغیر شدهاند. برای مثال، دیگر ممکن نیست که به عقیده جزمی دموکراسی اعتقاد داشت؛ اینکه دانش لازم برای اداره امور انسانی خود به خود از قلب انسانی برمیخیزد. در جایی که بر اساس این نظریه عمل میکنیم خود را در معرض خودفریبی و اشکالی از ترغیب قرار میدهیم که نمیتوانیم مورد شناسایی قرار دهیم. ثابت شده که نمیتوان برای مواجه با جهانی که در فرای دسترسی ما قرار دارد بر درک مستقیم، ضمیر یا تصادفات عقاید اتفاقی اتکاء نمود." طبقه بندی: متفرقه، [ دوشنبه 11 اردیبهشت 1391 ] [ 01:23 ب.ظ ] [ سینا حیدری ]
|
![]() |
|
[ طراحی : جی تی آی 5 ] [ Weblog Themes By : iran skin] |